هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

هدیه آسمونی الی و علیرضا

شعرها و لالایی مورد علاقه هوراد

به به چه توپ خوبی      مامان برام خریده(با یه آهنگ لوس لوسی اینجاش رو دوست داره) ببین چه گرد و نرمه      خیلی مدل جدیده دور خودش میگرده       بالا و پایین میره به شکل ماه میمونه        وقتی تو آسمونه   لالا کن بخواب                           بیرون اومد مهتاب بخواب که خواب خوش ببینی         تو خواب ستاره بچینی لالا کن بخواب  ...
11 خرداد 1392

8 ماهگی

بهار از تو اغاز و به تو ختم میشود... نیازی نیست به تماشای لحظه ها بنشینم تا نظاره گر حلول بهار بر زمین باشم چرا که  توسر اغاز طراوت و نشاط و زیبایی هستی .   هر روز که چشمانت را میگشایی و وبا لبخندت عشق را در دلم جولان میدهی برایم بهار است   هر روز که شاهد قد کشیدن نهال کوچک خانه ام هستم برایم بهار است..........    هر روز که شکوفه کار های جدیدت جوانه میزند برای من بهار است ........   نمیدانی چه شور و اشتیاقی در قلبم چنگ میزند از ان هنگام که در زندگی من حلول کردی   نمیدانی ولی خوشحالم که روزی خواهی دانست و شیرینی این عشق گوارا را درک خواهی کرد   خوشحالم که ...
11 خرداد 1392

و در پایان این وبلاگ علیرضا برای هوراد می نویسد:

هوراد عزیزتر از جانم : دوست داشتم بزرگ شدنت ¸راه رفتنت¸ سخن گفتنت‚  همپای خود دویدنت و بازیهای کودکانه ات  را ببینم حال تمامی این رویاها با تو  پسر کوچکم ‚شیرین ترین تجربه های زندگی ام شد.  آرزو دارم زندگی کردنت و اوج گرفتنت را ببینم تویی که نفسهایت گرمی بخش حیاتم¸ لبخندت همان رویاهایم و دوست داشتنت ¸زیباترین و وصف ناپذیرترین عشقهاست. عشق کوچک من بعد از خدا مرا دوست و یار خود بدان. در کنار تو ایستاده ام تا جایی که جان دارم به یکایک رویاهایت رنگ واقعیت بپوشانم. ...
11 خرداد 1392

حرف های بین من و پسرم

خدایا تو تنهایی ! ما هم تنهاییم دلم می خواد با نوشتن این موضوع توجه بیشتری داشته باشیم به احساسات خودمون تو این روزهای سخت و شیرین . دست تنها  بزرگ کردن یه کوچولوی شیطون واقعا سخته.از امروز ٩ مرداد ٩٠ که باید راس ساعت ٨ و بدون تاخیر سر کار باشم همش تو فکر تو و علیرضا جونم هستم که الان چه کار می کنین و بابا خوشگلمون خسته نشده باشه......هیچکس نیست کمکش کنه..... چه باید کرد؟ خداوندا بیاموز به ما که هر انچه در تقدیر و سرنوشتمان است را قبول کنیم به ما بیاموز در برابر مشکلاتمون صبور باشیم خداوندا امروز ١٢ مرداد ٨٩ است دیروز هوراد از ساعت ٢:٣٠ ظهر تا ٨:٣٠ بیدار بود و خوابید تا ١٢ شب. بعدش بیدار شد تا...
11 خرداد 1392

سه ماه مونده تا سه ساله بشي عشق زندگي ام

اگر می خواهی معنی واقعی عشق رو بفهمی عشق مادر به فرزندش همان  عشق واقعی و گمشده است که تمام دنیا دنبال آن بودند... بالاخره دوره آرام شدن و رضايت بخش بودن تو هم رسيد: بسيار فعال و پرانرژي است اما نسبت به گذشته زود خسته ميشه  خاطرات گذشته و اتفاقات رو خيلي خوب بياد مياره و يادش ميمونه  از اتفاقات مهد كودك بعضي اوقات تعريف ميكنه فقط هر وقت ميپرسم نهار چي داشتين ميگه آب با پلو  اول آب رو ميگه   زياد سوال ميپرسه كه همه با چرا شروع ميشه  به قصه گوش ميده  از ترفندهاي مسواك زدن براش اينه كه موقع مسوال يه قصه تكراري كه دوست داره بشنوه  با محيط بيشتر سازگاري داره ...
28 ارديبهشت 1392

نوروز 1392 مبارک

فرارسیدن سال 1392 را به خوانندگان این وبلاگ از طرف خودم و هوراد عزیزم تبریک می گویم . پسرم ژست گرفته ازش عکس بگیرم حاضر شده برای رفتن به مهدکودک     ...
26 فروردين 1392

بالاخره اون روزی رسید که هر چی می گیم تکرار می کنی... 22 ماهگی

عزیزم بالاخره بعد از مدتها انتظار روز 2 خرداد تو 22 ماهگی یه روز بصورت خیلی ناگهانی دیدیم صبح که بیدار شدی دو تا کلمه رو خیلی می گی "آبزی" و "تیدا"  منم باهات تکرار می کردم خوشت میومد (بعدا فهمیدم منظورت از آبزی  آب بازی بوده )  و دوباره می گفتی تا اینکه از اون روز به بعد تا امروز که 15 خرداد است خیلی لغت می گی تقریبا  هر چی می گیم تکرار می کنی خیلی شیرین و دوست داشتنیه ...  بهت می گم پسر خوبی باش باشه؟ میگی "باش دش" باشه چشم در یخچال رو باز می کنی میگی "قطه" یعنی "قطره"  حمام بودی تو این عکس علیرضا بهت میگفت بالا رو نگاه کن بجای این که سرت رو بیاری بالا  قد بلندی میکردی که بتونی بالا رو ببینی خو...
15 مهر 1391

با 12 روز تاخیر پسرم تولدت مبارک

 30 مرداد 91 پسر کوچولوی من وارد 3ومین سال زندگیش شد . روز سوم شهریور 91 در تولد کفشدوزکی با حضور 20 تا از دوستای خوبمون در پلی هوس شرکت کردیم و خیلی بهمون خوش گذشت ضمنا گیفت های خوشگی از درینا جون ملودی جون سپهر جون سامیار جون امیر عباس جون  لیلی جون و روژان جون گرفتیم که از همه دوستای خوبم تشکر می کنم .     چند تا از عکس از بازی هر روز  هوراد در پارک سرسره تونلی رو برعکس می شینه و میاد پایین اینم آخر بازی دو ساعته که خسته میشه و آبمیوه می خوره یه عکس از ماشین بازی نهار رفته بودیم فرحزاد . به هوای نوشابه یه لحظه نشسته ...
19 شهريور 1391

تولدت مبارك

تبريك به بهترينم به خاطر قشنگترين روز دنيا كه روز تولد توست....                   30/11/90  از طرف عليرضا و هوراد كوچولو
1 اسفند 1390