هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

هدیه آسمونی الی و علیرضا

وروجک پر انرژی

امروز نیمه مرداد ٩٠ است هوا شدیدا گرمه . روز پنجم ماه مبارک رمضانه .هوراد ١١ماه و نیم داره . ٣ دندون پایین و دو تا بالا داره . هر  روز طولانی تر می تونه تعادلش رو حفظ کنه و بایسته . تا غفلت کنیم میره روی کاناپه از سر تا ته کاناپه را چهاردست وپا میره بعد پاشو بلند می کنه روی دسته اون  و میخواد با سر بیاد پایین. تا میره سمت کاناپه مثل فرفره باید پشت سرش بایستی.  میره روی تخت بعضی وقتها میچرخه از پشت میاد پایین . اما بعضی وقتها با سر میخواد بیاد پایین. تو تخت خودش که می ایسته پاشو بلند می کنه اونطرف دیواره تخت و میخواد بیاد پایین. خیلی دوست داره کف حمام آب بازی کنه یا توی وان ب...
11 خرداد 1392

ایستادن هوراد- 10 ماهگی

امروز ٢٣ خرداد ١٣٩٠ است و کم کم داره ١٠ ماه از موقع تولد هوراد جون می گذره . امروز برای اولین بار دستش رو از زمین گرفت و ایستاد تا حالا از جاهای بلند فقط می تونست بگیره و بایسته اما امروز خیلی کار جالبی کرد. کم کم می خواد راه بیفته جوجه کوچولو. الهی قربونت بشم .... ...
11 خرداد 1392

چیزهای مورد علاقه هوراد

و قتی مامان ایستاده از پشت سر پاهای منو می چسبی و بلند می شی یعنی بغلم کن.. زود باش میری جلوی جلوی  تلویزیون می شینی از نزدیک نگاه می کنی ... چشای خوشملت درد می گیره ها هر دو تا چیزی که شکل هم باشه دو تا مکعب رنگی یا دو تا عروسک نرم  صدادار کوچولو  رو تو دو دستت می گیری  بهم می زنی و آواز می خونی عاشق دمپایی روفرشی من و بابا هستی و تازگی ها به زور از پامون در میاری تا یواشکی لیس بزنی کنترل تلویزیون رو خیلی دوست داری. از پیام های بازرگانی خیلی خوشت می یاد عصر که می شه می گه " دد  دد" کلماتی که می گی " اگه  دد   ب ب   ادد" وقتی من از سرکار میام اول خودتو...
11 خرداد 1392

شعرها و لالایی مورد علاقه هوراد

به به چه توپ خوبی      مامان برام خریده(با یه آهنگ لوس لوسی اینجاش رو دوست داره) ببین چه گرد و نرمه      خیلی مدل جدیده دور خودش میگرده       بالا و پایین میره به شکل ماه میمونه        وقتی تو آسمونه   لالا کن بخواب                           بیرون اومد مهتاب بخواب که خواب خوش ببینی         تو خواب ستاره بچینی لالا کن بخواب  ...
11 خرداد 1392

8 ماهگی

بهار از تو اغاز و به تو ختم میشود... نیازی نیست به تماشای لحظه ها بنشینم تا نظاره گر حلول بهار بر زمین باشم چرا که  توسر اغاز طراوت و نشاط و زیبایی هستی .   هر روز که چشمانت را میگشایی و وبا لبخندت عشق را در دلم جولان میدهی برایم بهار است   هر روز که شاهد قد کشیدن نهال کوچک خانه ام هستم برایم بهار است..........    هر روز که شکوفه کار های جدیدت جوانه میزند برای من بهار است ........   نمیدانی چه شور و اشتیاقی در قلبم چنگ میزند از ان هنگام که در زندگی من حلول کردی   نمیدانی ولی خوشحالم که روزی خواهی دانست و شیرینی این عشق گوارا را درک خواهی کرد   خوشحالم که ...
11 خرداد 1392

و در پایان این وبلاگ علیرضا برای هوراد می نویسد:

هوراد عزیزتر از جانم : دوست داشتم بزرگ شدنت ¸راه رفتنت¸ سخن گفتنت‚  همپای خود دویدنت و بازیهای کودکانه ات  را ببینم حال تمامی این رویاها با تو  پسر کوچکم ‚شیرین ترین تجربه های زندگی ام شد.  آرزو دارم زندگی کردنت و اوج گرفتنت را ببینم تویی که نفسهایت گرمی بخش حیاتم¸ لبخندت همان رویاهایم و دوست داشتنت ¸زیباترین و وصف ناپذیرترین عشقهاست. عشق کوچک من بعد از خدا مرا دوست و یار خود بدان. در کنار تو ایستاده ام تا جایی که جان دارم به یکایک رویاهایت رنگ واقعیت بپوشانم. ...
11 خرداد 1392

حرف های بین من و پسرم

خدایا تو تنهایی ! ما هم تنهاییم دلم می خواد با نوشتن این موضوع توجه بیشتری داشته باشیم به احساسات خودمون تو این روزهای سخت و شیرین . دست تنها  بزرگ کردن یه کوچولوی شیطون واقعا سخته.از امروز ٩ مرداد ٩٠ که باید راس ساعت ٨ و بدون تاخیر سر کار باشم همش تو فکر تو و علیرضا جونم هستم که الان چه کار می کنین و بابا خوشگلمون خسته نشده باشه......هیچکس نیست کمکش کنه..... چه باید کرد؟ خداوندا بیاموز به ما که هر انچه در تقدیر و سرنوشتمان است را قبول کنیم به ما بیاموز در برابر مشکلاتمون صبور باشیم خداوندا امروز ١٢ مرداد ٨٩ است دیروز هوراد از ساعت ٢:٣٠ ظهر تا ٨:٣٠ بیدار بود و خوابید تا ١٢ شب. بعدش بیدار شد تا...
11 خرداد 1392

سه ماه مونده تا سه ساله بشي عشق زندگي ام

اگر می خواهی معنی واقعی عشق رو بفهمی عشق مادر به فرزندش همان  عشق واقعی و گمشده است که تمام دنیا دنبال آن بودند... بالاخره دوره آرام شدن و رضايت بخش بودن تو هم رسيد: بسيار فعال و پرانرژي است اما نسبت به گذشته زود خسته ميشه  خاطرات گذشته و اتفاقات رو خيلي خوب بياد مياره و يادش ميمونه  از اتفاقات مهد كودك بعضي اوقات تعريف ميكنه فقط هر وقت ميپرسم نهار چي داشتين ميگه آب با پلو  اول آب رو ميگه   زياد سوال ميپرسه كه همه با چرا شروع ميشه  به قصه گوش ميده  از ترفندهاي مسواك زدن براش اينه كه موقع مسوال يه قصه تكراري كه دوست داره بشنوه  با محيط بيشتر سازگاري داره ...
28 ارديبهشت 1392